فرهاد
پورکیوان
پايان نامه
بررسی فقهی انکار ضروری دین
فقه معاملات
ضروری بودن برخی از أحکام، توسط سید مرتضی و شیخ طوسی، در أوّلین دورۀ فقه مطرح شد که پیشینۀ تاریخی بحث إنکار ضروری دین را نمایان می¬سازد. شناخت مفهوم، مرز و اسبابِ کفر و اسلام، نقش پر اهمیّتی در اکثر مسائل و قوانین دارد که ضرورت تحقیق از این بحث را می¬رساند. معنای موجبیّت مطلق انکار ضروری دین، این است که نپذیرفتن ضروری در کنار توحید و نبوّت، موضوع سومی است و جایگاه استقلالی دارد و به خودی خود، سبب کفر است. و معنای عدم موجبیّت مطلق آن، این است که انکار ضروری دین موضوعیّت ندارد و به خودی خود، سبب کفر نمی¬شود بلکه چون از اسباب کفر (انکار توحید و رسالت) حکایت دارد، سبب کفر است. بین فقهاء در این بحث اختلاف است. محوری¬ترین سخن در این نوشته این است که انکار با علم، یا از روی شناخت، از ضروریات دین که بازگشت به تکذیب نبی9کند، منجر به کفر است و هیچ دلیلی از سنت، اجماع و قول أصحاب، دالّ بر مطلق بودن موجبیّت انکار ضروری برای کفر وجود ندارد. بلکه از آن ادلّه استفاده می¬شود که انکار جاحدانه (انکار با علم)، منجر به کفر است و در این صورت اشخاصی مانند: بعید الدار از مرکزیت اسلام، تازه مسلمان شده و شخص شبهه دار، ازحکمِ کفر، مستثنی می¬شوند.